۱۳۸۸ خرداد ۲, شنبه

یک شعر منتشر نشده از سایه


آئينه مهر

( اين شعر براي اولين بار در بخارا چاپ مي شود)

اي زنده ارزنده اين زاري رها كن

با زندگي تا زنده اي مردانه تا كن

نازش بكش آنجا كه ناز نازنين است

وان را كه رنگ و ناروا بيني رها كن

ارزنده ايم ار زنده ايم ار نه به يك جو

دكان بي كالاي ما را بر بها كن

آيينه مهر است صبح راست كردار

با مهر اين آيينه صافي صفا كن

زيباست ، آري زندگي زيباست اي عشق !

اين قوم مرگ انديش را هم ديده واكن

بيگانه خويشند اين ناآشنايان

بيگانه را با خويشي خويش آشنا كن

دلدادگان را اين چنين دلگير مگذار

اي جان زيبايي جهان را دلگشا كن

خاموشي گويندگان آواي مرگ است

اي بانگ آزادي جهان را پر صدا كن

خاكستر ما گرد خاموشي نگيرد

اي سينه سوزان زبان شعله وا كن

فروردين 1386

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر